پروتکلهای رایج در خانههای هوشمند


معرفی پروتکلهای رایج در دنیای اینترنت اشیا
پروتکل چیست؟ و پروتکل خانههوشمند به چه چیزی گفته میشود؟
پروتکل بهصورت عمومی، یعنی مجموعهای از قواعد و اصول توافقشده که نحوهی تعامل، ارتباط یا انجام یک فرآیند را بین دو یا چند طرف مشخص میکند. این واژه در زمینههای مختلف معانی خاص خودش را دارد، ولی جوهرهی آن همیشه حول نظم، توافق، و ارتباط میگردد.
پروتکل در دنیای فناوری، به مجموعهای از قوانین و استانداردها گفته میشود که مشخص میکند چگونه دستگاهها با هم ارتباط برقرار کنند. مثل زبان مشترکی بین دو سیستم یا دستگاه. این قوانین تعیین میکنند که:
• دادهها چگونه قالببندی شوند
• از چه طریقی ارسال شوند (سیمی یا بیسیم)
• چگونه دریافت و پردازش شوند
• چطور امنیت و صحت اطلاعات حفظ شود
در خانههای هوشمند پروتکلها مثل زبان مشترک بین دستگاهها عمل میکنند. فرض کنید شما تنها روی زبان فارسی تسلط دارید، و فرد دیگری تنها به زبان روسی. احتمال اینکه بتوانید بدون واسطه با یکدیگر مکالمه معنیداری داشته باشید تقریباُ ناممکن است. پروتکل نیز در دنیای فناوری ارتباطات همین مفهوم را میرساند. انتخاب تجهیزاتی با پروتکل مشترک کمک میکند که:
• کلیدها، لامپها، ترموستاتها، قفلها، دوربینها و سایر تجهیزات با هم هماهنگ شوند و زبان یکدیگر را بفهمند
• از طریق اپلیکیشن موبایل یا هاب مرکزی کنترل شوند
• اطلاعات بهصورت امن و سریع منتقل شود
پروتکلهای رایج در دنیای IoT عبارتند از:
- Wi-Fi
- Zigbee
- Z-Wave
- KNX
- Modbus
- Matter
در ادامه به معرفی هرکدام میپردازیم و در نهایت آنها را با یکدیگر مقایسه میکنیم.
نکته مهم: انتخاب پروتکل مناسب بستگی به نیاز، بودجه، و زیر ساخت خانه یا ساختمان دارد.
پروتکل Wi-Fi مجموعه قوانینی است که توسط مؤسسه IEEE تحت عنوان سرای 802.11 تعریف شدهاند و به دستگاههای مختلف مثل گوشی تلفن همراه، لپتاپ یا تلویزیون هوشمند اجازه میدهد بدون نیاز اتصال فیزیکی به اینترنت یا شبکههای محلی وصل شوند. Wi-Fi در باندهای فرکانسی 2/4 گیگاهرتز، 5 گیگاهرتز و اخیراً 6 گیگاهرتز فعالیت میکند و نسخههای مختلف آن (نسل Wi-Fi 4، 5، 6 و جدیدتر)، با هر شماره ارتقای نسل سرعت بیشتر، مصرف انرژی کمتر و اتصال پایدارتر را ارائه میدهند.
وقتی در منزل یا محل کار به وایفای وصل میشوید، در واقع دستگاه شما دارد از این پروتکل پیروی میکند تا بتواند با مودم ارتباط برقرار کند. بعضی نسخههای جدیدتر مثل Wi-Fi 6 حتی میتوانند ارتباط چند دستگاه را همزمان بدون افت سرعت پشتیبانی کنند، که برای خانههای هوشمند یا محیطهای شلوغ بسیار کاربردی است. بهطور خلاصه، Wi-Fi یک زبان مشترک بین دستگاهها برای ارتباط بیسیم با اینترنت است.
از آنجایی که Wi-Fi توسط مؤسسه IEEE استاندارد سازی شدهاست، هر محصول با هر برند که از Wi-Fi پشتیبانی میکند، امکان اتصال به هر مودم Wi-Fi از هر برندی را دارد. دقیقاً به همین دلیل است که مهم نیست گوشی تلفن همراه شما و مودم منزل شما توسط کدام کمپانی ساخته شده باشد. اگر از Wi-Fi پشتیبانی میکنند، اتصال آنها به یکدیگر امکانپذیر است.
دستگاههای خانه هوشمند مبتنی بر Wi-Fi امکان انتقال داده با سرعت و ظرفیت بالا را دارند و این موضوع برای انتقال صوت و تصویر مثلا برای دوربینهای امنیتی و زنگ در بسیار مناسب است.
البته از طرفی این سرعت و ظرفیت بالا به بهای مصرف انرژی بیشتر است که موجب میشود پروتکل Wi-Fi برای تجهیزات باتریخور مناسب نباشد. همچنین دستگاههای Wi-Fi باید مستقیما به مودم وصل شوند که بدین ترتیب کلید دستگاهها باید فاصله نه چندان طولانی نسبت به مودم یا تکرار کننده آن داشته باشند. و نیز با بالا رفتن تعداد دستگاهها احتمال تداخل فرکانسی و کاهش کیفیت ارتباط و کاهش کیفیت اینترنت وجود دارد. ضمناُ هر دستگاه یک شماره IP اختصاصی خود را لازم دارد که به نوبه خود میتواند منجر به پایین آمدن امنیت شبکه باشد. استفاده از رمزنگاری قوی و پروتکلهایی مانند WPA3 ضروری است.
به تمام موارد بالا باید وابستگی شدید به مودم و اینترنت را نیز مد نظر قرار داد. به گونهای که در صورت قطع اینترنت یا خرابی مودم، بسیاری از عملکردهای خانه هوشمند مختل خواهد شد.
با توجه به موارد گفته شده، پروتکل Wi-Fi گزینهای مناسب برای خانههای هوشمند کوچک با تعداد بسیار کمی تجهیز است که نیاز به نصب سریع و کنترل از راه دور دارند.
پروتکل Zigbee یک استاندارد ارتباطی بیسیم با مصرف انرژی پایین است که بر پایه IEEE 802.15.4 توسعه یافته و برای ایجاد شبکههای شخصی با نرخ داده کم طراحی شده است. این پروتکل بهطور خاص برای کاربردهایی مانند خانههای هوشمند، تجهیزات پزشکی، و سیستمهای صنعتی که نیاز به ارتباطات کوتاهبرد و پایدار دارند، مورد استفاده قرار میگیرد. Zigbee از باندهای فرکانسی 2٫4 گیگاهرتز، 868 مگاهرتز (اروپا) و 915 مگاهرتز (آمریکای شمالی) بهره میبرد و نرخ انتقال دادهای تا 250 کیلوبیت بر ثانیه را ارائه میدهد.
یکی از ویژگیهای کلیدی Zigbee، پشتیبانی از توپولوژی مش (Mesh) است که اجازه میدهد دستگاهها دادهها را از طریق مسیرهای چندگانه و گرههای واسط منتقل کنند. این ساختار باعث افزایش پوشش شبکه و پایداری ارتباط میشود، حتی در شرایطی که برخی دستگاهها از برد مستقیم هماهنگکننده مرکزی خارج شده باشند. Zigbee از سه نوع دستگاه تشکیل میشود: هماهنگکننده (Coordinator)، مسیریاب (Router) و دستگاه نهایی (End Device). هماهنگکننده شبکه را ایجاد کرده و مدیریت میکند، مسیریابها دادهها را منتقل میکنند، و دستگاههای نهایی وظیفه دریافت یا ارسال داده را دارند. این پروتکل همچنین از رمزنگاری 128 بیتی برای حفظ امنیت دادهها بهره میبرد و به دلیل هزینه پایین و مصرف انرژی کم، گزینهای مناسب برای اینترنت اشیا (IoT) محسوب میشود. در ادامه در مورد گره (نود) های مختلف شبکه Zigbee توضیح خواهیم داد.
هماهنگ کننده (Coordinator):
هماهنگ کننده، مرکز کنترل شبکه Zigbee است. این گره (نود) وظیفه راهاندازی شبکه، تخصیص آدرسها، مدیریت امنیت (مانند رمزنگاری دادهها) و نگهداری جدول مسیرها را بر عهده دارد. در هر شبکه Zigbee فقط یک هماهنگکننده وجود دارد و بدون آن، شبکه شکل نمیگیرد.
مثال: فرض کنید در یک خانه هوشمند، یک هاب مرکزی وجود دارد که تمام دستگاهها مثل سنسورهای دما، لامپها و قفلهای هوشمند را کنترل میکند. این هاب، نقش هماهنگکننده را دارد و شبکه Zigbee را مدیریت میکند.
مسیریاب (Router)
مسیریابها گرههایی هستند که دادهها را بین دستگاههای مختلف منتقل میکنند و دامنه و پایداری شبکه را افزایش میدهند. برخلاف دستگاههای نهایی، مسیریابها همیشه روشن هستند و میتوانند با سایر روترها یا هماهنگکننده ارتباط برقرار کنند و معمولاً بجای باتری مستقیماً به برق وصل میشوند. آنها مسیرهای جایگزین برای ارسال داده را فراهم میکنند، که در توپولوژی مش (Mesh) بسیار حیاتی است.
مثال: اگر در خانهای چند اتاق وجود داشته باشد و فاصله بین سنسور دما در اتاق انتهایی و هاب مرکزی زیاد باشد، یک دستگاه Zigbee مثل کلید روشنایی هوشمند در اتاق میانی میتواند بهعنوان مسیریاب عمل کند و دادهها را از سنسور به هاب منتقل کند. این دستگاه خودش ممکن است سنسوری نداشته باشد، اما نقش واسط را ایفا میکند.
دستگاه نهایی (End Device)
در شبکههای Zigbee، دستگاه نهایی (End Device) به گرههایی گفته میشود که وظیفه اصلی آنها جمعآوری یا دریافت دادهها است، بدون اینکه نقش واسط یا مسیریاب را ایفا کنند. این دستگاهها معمولاً سادهتر، کممصرفتر و از نظر سختافزاری سبکتر هستند، زیرا نیازی به نگهداری جدول مسیر یا ارسال داده به سایر گرهها ندارند.
دستگاههای نهایی معمولاً بهصورت دورهای فعال میشوند، دادهای را ارسال یا دریافت میکنند، و سپس به حالت خواب (Sleep Mode) میروند تا مصرف انرژی کاهش یابد. این ویژگی آنها را برای کاربردهایی مانند سنسورهای دما، رطوبت، حرکت، یا کلیدهای سناریو بسیار مناسب میسازد. برای مثال، یک سنسور حرکتی که فقط هنگام تشخیص حرکت سیگنال ارسال میکند، یک دستگاه نهایی محسوب میشود. این دستگاهها برای ارتباط با شبکه، به یک هماهنگکننده یا مسیریاب نزدیک نیاز دارند، زیرا خودشان قادر به انتقال داده به گرههای دیگر نیستند.
در مجموع، دستگاههای نهایی نقش مصرفکننده یا تولیدکننده داده را دارند، نه توزیعکننده. همین ویژگی باعث میشود عمر باتری آنها طولانیتر باشد و در طراحی سیستمهای کممصرف و مقیاسپذیر، نقش کلیدی ایفا کنند.
پروتکل Z-Wave یک پروتکل اختصاصی است که در سال 1999 توسط شرکت دانمارکی Zensys طراحی شد و بعدها توسط شرکت Silicon Labs خریداری و توسعه داده شد.
Z-Wave در باند فرکانسی زیر 1 گیگاهرتز فعالیت میکند و برای ارتباطات کممصرف و کوتاهبرد در خانههای هوشمند بهینه شده است. این پروتکل از استانداردهای باز IEEE پیروی نمیکند، بلکه تحت نظارت و کنترل Z-Wave Alliance قرار دارد. Z-Wave alliance ائتلافی از چند شرکت است که مشخصات فنی، تأییدیهها و سازگاری محصولات را مدیریت میکنند.
از لحاظ ویژگیهای کلی پروتکل Z-Wave بسیار به پروتکل Zigbee شباهت دارد. هر دو با رمزنگاری AES-128 دادهها را منتقل میکنند. هر دو از توپولوژی مش پشتیبانی میکنند، و شبکه شامل یک هماهنگ کننده، مسیریابها و دستگاههای انتهایی است. بنابراین از تکرار آنها خودداری میکنیم و تنها تفاوتهای آنها را عنوان خواهیم کرد:
فرکانس فعالیت:
فرکانس فعالیت در Zigbee بصورت عمومی برابر با 2/4 گیگاهرتز است ولی در Z-Wave زیر 1 گیگاهرتز. این امر موجب میشود احتمال تداخل فرکانسی در Z-Wave کمتر از Zigbee باشد. چرا که Wi-Fi نیز در فرکانس 2/4 گیگاهرتز فعالیت میکند. همچنین بخاطر فرکانس پایینتر، امواج Z-Wave راحتتر از میان دیوار عبور میکنند و عملاُ برد امواج Z-Wave در داخل ساختمان بالاتر از Zigbee خواهد بود. اعداد حدودی برد داخلی، 100 متر برای Z-Wave و 30 متر برای Zigbee است.
تعداد دستگاه قابل پشتیبانی:
پروتکل Zigbee به گونهای طراحی شدهاست که تا 65 هزار دستگاه را میتواند در هر شبکه خود آدرس دهی کند و از این رو برای تأسیسات بزرگ نیز جوابگواست. اما شبکه Z-Wave به 232 گره در شبکه محدود میشود. این تعداد برای منازل مسکونی کافیست اما برای ساختمانهای بزرگتر ایجاد محدودیت خواهد کرد.
سرعت انتقال داده:
سرعت انتقال داده در پروتکل Zigbee تا 250 کیلوبایت در ثانیه و در پروتکل Z-Wave تا 40 کیلوبایت بر ثانیه است.
اکوسیستم و تطبیقپذیری:
پروتکل Zigbee یک استاندارد باز است که توسط سازمان IEEE توسعه یافته بنابراین دستگاههای بسیاری که توسط کمپانیهای مختلف ساخته شدهاند، براحتی با یکدیگر کار میکنند. اما پروتکل Z-Wave باید حتماً از سمت Z-Wave alliance تست و تأیید شود. این امر موجب میشود که تعداد کمتری تجهیز Z-Wave در دسترس باشد اما پایداری آنها تضمین شده خواهد بود.
با توجه به مطالب بالا میتوان گفت که اگر نیاز به تنوع گوناگونی از محصولات، سرعت بالاتر و شبکه بزرگتر دارید پروتکل Zigbee را انتخاب کنید. اگر نیاز به برد بیشتر و تداخل فرکانسی کمتر دارید، Z-Wave را انتخاب کنید.
پروتکل KNX یک استاندارد بینالمللی و باز برای اتوماسیون ساختمان است که بهطور گسترده در سیستمهای مدیریت هوشمند مانند روشنایی، تهویه، گرمایش، امنیت و کنترل انرژی مورد استفاده قرار میگیرد. این پروتکل در دهه 1990 از ترکیب چند فناوری اروپایی (مانند EIB و BatiBUS) شکل گرفت و تحت نظارت KNX Association توسعه یافت. KNX بهعنوان یک پروتکل مستقل از برند، امکان ارتباط بین دستگاههای مختلف از تولیدکنندگان گوناگون را فراهم میکند، که این ویژگی آن را به گزینهای محبوب در پروژههای مقیاسپذیر و چندمنظوره تبدیل کرده است.
یکی از ویژگیهای مهم KNX، ساختار غیرمتمرکز آن است. برخلاف سیستمهایی که به یک کنترلکننده مرکزی وابستهاند، در KNX هر دستگاه میتواند بهصورت مستقل عمل کند و مستقیماً با سایر دستگاهها ارتباط برقرار کند. این طراحی باعث افزایش پایداری شبکه میشود، زیرا حذف یا خرابی یک گره، عملکرد کل سیستم را مختل نمیکند.
در زمینه اینترنت اشیا (IoT)، KNX با معرفی KNXnet/IP و KNX IoT Point API گامهای مهمی در جهت ادغام با شبکههای IP و پروتکلهای مدرن برداشته است. KNXnet/IP امکان انتقال دادهها از طریق شبکههای اترنت و اینترنت را فراهم میکند، که به کاربران اجازه میدهد از راه دور به سیستمهای KNX دسترسی داشته باشند و آنها را کنترل کنند. همچنین، KNX IoT Point API به توسعهدهندگان اجازه میدهد تا دستگاههای KNX را با سایر پلتفرمهای IoT مانند MQTT یا RESTful APIها یکپارچه کنند، که این موضوع نقش مهمی در آیندهنگری و توسعه اکوسیستمهای هوشمند دارد.
از نظر مقیاسپذیری، KNX توانایی پشتیبانی از هزاران دستگاه در یک شبکه را دارد. این ویژگی باعث شده که پروتکل مذکور نهتنها در خانههای هوشمند، بلکه در ساختمانهای تجاری، بیمارستانها، هتلها و مراکز صنعتی نیز مورد استفاده قرار گیرد. بهعنوان مثال، یک سیستم KNX میتواند روشنایی، تهویه، پردهها، سیستم صوتی و امنیت را بهصورت یکپارچه و هماهنگ مدیریت کند، بدون اینکه نیاز به زیرساخت پیچیده یا نرمافزارهای اختصاصی باشد.
در نهایت، KNX با تأکید بر بهرهوری انرژی، پایداری ارتباطات، و سازگاری بینبرندی، جایگاه ویژهای در صنعت ساختمانهای هوشمند دارد. این پروتکل با فراهمسازی زیرساختی قابل اعتماد برای کنترل دقیق مصرف انرژی و بهینهسازی عملکرد تجهیزات، نقش مهمی در توسعه ساختمانهای سبز و پایدار ایفا میکند. با توجه به روند روبهرشد اینترنت اشیا، KNX با قابلیتهای جدید خود در حوزه IP و API، همچنان یکی از گزینههای پیشرو در طراحی سیستمهای هوشمند باقی مانده است.
باید در نظر داشت که پروتکل KNX یک راهحل مبتنی بر سیمکشی فیزیکی زوج بههمتابیده (Twisted Pair) است که بهترین زمان برای اجرای آن در فاز ساخت یا بازسازی ساختمان است. همچنین بدلیل وجود ارتباط فیزیکی، از نظر پایداری در سطح بسیار بالایی قرار دارد.
باید در نظر داشت که نصب و راهاندازی سیستمهای مبتنی بر KNX معمولاُ از عهده افراد عادی خارج است و نیاز به تخصص دارد. همچنین سیستمهای مبتنی بر KNX نیاز به تابلو برق جداگانه دارند که میبایست فضای مورد نیاز برای این تابلو در ساختمان در نظر گرفته شود.
در مجموع، KNX یک راه قابل اعتماد و انعطافپذیر برای هوشمندسازی ساختمانهاست که هم برای ساختمانهای مسکونی قابل استفاده است و هم برای پروژههای بزرگ و حرفهای کاربرد دارد.
پروتکل Modbus یکی از قدیمیترین و پرکاربردترین روشهای ارتباطی در صنعت اتوماسیون است که اولین بار در سال 1979 توسط شرکت Modicon (که بعدها توسط اشنایدر الکتریک خریداری شد) برای ارتباط بین کنترلکنندههای منطقی قابل برنامهریزی (PLC) طراحی شد. این پروتکل بهصورت متنباز و بدون حق امتیاز منتشر شده و به همین دلیل در طیف وسیعی از تجهیزات صنعتی، از سنسورها گرفته تا سیستمهای کنترل مرکزی، مورد استفاده قرار میگیرد.
Modbus بر پایه مدل درخواست–پاسخ (Request–Response) کار میکند. در این ساختار، یک دستگاه بهعنوان Master (فرستنده درخواست) عمل میکند و سایر دستگاهها بهعنوان Slave (پاسخدهنده) هستند. برای مثال، یک سیستم رابط انسان-ماشین یا HMI میتواند از طریق Modbus اطلاعات دما، فشار یا وضعیت موتور را از چندین دستگاه دریافت کند. این ارتباط میتواند از طریق خطوط سریال (مانند RS-485) یا شبکههای TCP/IP برقرار شود، که به آنها بهترتیب Modbus RTU و Modbus TCP گفته میشود.
از نظر ساختار داده، Modbus اطلاعات را در قالب رجیسترها و بیتها منتقل میکند. دادهها در چهار دسته اصلی قرار میگیرند: ورودیهای دیجیتال (Discrete Inputs)، خروجیهای دیجیتال (Coils)، ورودیهای آنالوگ (Input Registers)، و خروجیهای آنالوگ (Holding Registers). هر دسته دارای آدرس خاص و نوع دسترسی مشخصی است. برای مثال، یک Holding Register میتواند مقدار دمای فعلی را نگه دارد که توسط Master قابل خواندن یا نوشتن است.
یکی از مزایای مهم Modbus، سادگی در پیادهسازی و نگهداری آن است. بهدلیل ساختار ساده و مستندات گسترده، توسعهدهندگان میتوانند بهراحتی این پروتکل را در سیستمهای خود پیادهسازی کنند. همچنین، بهدلیل پشتیبانی گسترده توسط تولیدکنندگان تجهیزات صنعتی، Modbus بهعنوان یک استاندارد غیررسمی در بسیاری از پروژههای اتوماسیون پذیرفته شده است.
در مجموع، Modbus یک پروتکل قابل اعتماد، ساده و انعطافپذیر برای ارتباط بین دستگاههای صنعتی است. اگرچه در مقایسه با پروتکلهای مدرنتر مانند OPC UA یا MQTT امکانات محدودی دارد، اما همچنان در بسیاری از کاربردهای صنعتی و ساختمانی بهعنوان گزینهای مؤثر و اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد.
پروتکل Matter یک استاندارد جدید و متنباز برای ارتباط بین دستگاههای خانه هوشمند است که با هدف ایجاد سازگاری گسترده، امنیت بالا و عملکرد محلی طراحی شده است. این پروتکل در ابتدا با نام Project Connected Home over IP (CHIP) معرفی شد و توسط شرکتهای بزرگی مانند Apple، Google، Amazon، Schneider Electric، BOSCH، Samsung، LG، Siemens، Tuya، Huawei و بسیاری نامهای مطرح دیگر در زمینه فنآوری ارتباطات توسعه مییابد.
Matter برخلاف بسیاری از پروتکلهای قدیمی، بر پایه Internet Protocol (IP) ساخته شده است. این یعنی دستگاهها میتوانند از طریق شبکههای Wi-Fi یا Ethernet با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، بدون نیاز به هابهای اختصاصی یا واسطههای برندمحور. Matter از Bluetooth Low Energy (BLE) برای راهاندازی اولیه دستگاهها استفاده میکند و سپس ارتباط اصلی را از طریق IP برقرار میسازد. این ساختار باعث میشود دستگاهها بتوانند بهصورت محلی و بدون وابستگی به اینترنت کار کنند، که یک مزیت مهم در افزایش پایداری و امنیت سیستمهای هوشمند محسوب میشود.
یکی از اهداف اصلی Matter، حل مشکل عدم سازگاری بین برندها است. با استفاده از این پروتکل، کاربران میتوانند دستگاههایی از برندهای مختلف را بهراحتی با یکدیگر هماهنگ کنند. برای مثال، یک ترموستات از برند A میتواند با یک اسپیکر هوشمند از برند B و یک اپلیکیشن موبایل از برند C بهصورت یکپارچه کار کند. این سطح از سازگاری متقابل باعث سادهتر شدن نصب، توسعه و استفاده از خانههای هوشمند شده است.
از نظر فنی، Matter از فناوریهایی مانند IPv6، mDNS، TCP و UDP برای کشف و ارتباط بین دستگاهها استفاده میکند. همچنین، این پروتکل بهگونهای طراحی شده که بتواند در آینده با سایر فناوریهای IoT مانند MQTT یا RESTful APIs نیز یکپارچه شود. نسخه اول Matter در سال 2022 منتشر شد و از آن زمان، بسیاری از برندهای معتبر شروع به عرضه محصولات سازگار با این استاندارد کردهاند.
در مجموع، Matter گامی مهم رو به جلو در جهت یکپارچهسازی اکوسیستم خانههای هوشمند است. با تمرکز بر امنیت، عملکرد محلی، و سازگاری بینبرندی، این پروتکل میتواند تجربه کاربری را بهطور چشمگیری بهبود بخشد و توسعهدهندگان را از پیچیدگیهای فنی و محدودیتهای برندها رها کند.
اگر دنبال سیستمی هستید که برندهای مختلف را یکپارچه کند، بدون نیاز به هاب مرکزی و با امنیت بالا، Matter انتخاب بسیار مناسبی است. اما Zigbee و Z-Wave همچنان در پروژههای خاص، بهویژه در محیطهای صنعتی یا با زیرساخت قدیمیتر، جایگاه خود را حفظ کردهاند. همچنین تعداد تجهیزاتی که از Matter پشتیبانی میکنند در حال حاضر به مراتب کمتر از پروتکلی مانند Zigbee است.
جمعبندی و مقایسه در یک نگاه
جدول مقایسهای